حضرت ابراهیم(ع) الگوی مقاومت

پدیدآورزهرا رحیم‌زاده کوشک قاضیزینب روستایی

نشریهمجموعه مقالات همایش ملی مقاومت اسلامی از نگاه قرآن کریم

شماره نشریه1

منبع مقاله

کلمات کلیدی11401

چکیدهمقاومت از جمله مفاهیم اسلامی است که به برکت فرمایشات رهبر انقلاب در سال‌های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. مقاومت به معنای حراست از عقیده در مقابل دشمنان و حوادث است. قرآن در آیات مختلف ضمن توصیه به مقاومت، الگوهایی را معرفی می‌کند که پیامبران الهی از جمله این الگوها هستند. این پژوهش به دنبال پاسخ این سؤال است که مقاومت حضرت ابراهیم در شرایط مختلف، چگونه بوده است؟ در همین راستا روش¬های مقاومت حضرت ابراهیم(ع) به شیوه توصیفی تحلیلی بررسی شده است. نتایج حاصل نشان می‌دهد ایشان در مقابله با افراد مختلف اقسام متفاوتی از مقاومت اعم از ایستادگی در برابر خانواده یا در برابر قوم خویش و یا در مقابل حاکم عصر خود، با رعایت اصول و به کارگیری روش‌های مختلفی هم چون ادب و محبت، صراحت و شجاعت، صداقت، استمداد از خداوند، بهره¬مندی از علم الهی و اطاعت از امر پروردگار از خود نشان می¬دهند.

share 2996 بازدید

از جمله واژگان و مفاهیمی که به برکت جمهوری اسلامی ایران در ادبیات کشور ما و در منطقه احیا شد مفهوم مقاومت است. مقاومت از همان آغاز انقلاب اسلامی با شعار "نه شرقی نه غربی" در میان مردم ایران اسلامی فراگیر شد و اکنون در چهل و یک سالگی انقلاب، به برکت رهنمودهای امام راحل و رهبری مقام معظم رهبری، به گفتمان اصلی منطقه تبدیل شده است.

مفهوم مقاومت اسلامی مانند هر مفهوم اسلامی دیگری ریشه در قرآن و سنت حضرت رسولn دارد. خداوند متعال در بسیاری از آیات قرآن، مسلمانان را به لزوم پایداری و حراست از دین یادآور می‌سازد و در این زمینه راه‌ها و اصول مقاومت را به شیوه‌های متعدد از جمله معرفی الگو بیان می‌کند.

حضرت ابراهیم(ع) طبق نص قرآن در آیه چهارم سوره ممتحنه برجسته‌ترین الگوی مقاومت محسوب می‌شوند. از همین رو در این پژوهش تلاش شده با بررسی انواع مقاومت حضرت ابراهیم(ع) به تبیین جلوه‌های مقاومت ایشان در موقعیت‌های مختلف پرداخته شود و سپس روش‌ها و اصول مقاومتی ایشان تبیین گردد؛ تا بتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که اصول و راه‌های مقاومت ایشان چیست؟

درباره‌ی پیشینه‌ی موضوع نیز باید گفت کتاب «اندیشه مقاومت از منظر مقام معظم رهبری» از سعید صلح میرزایی و مقاله «ابراهیم» از رحمت الله ضیایی و «مؤلفه‌های فرهنگی گفتمان مقاومت اسلامی در جهان اسلام» از مهدی ناظمی اردکانی و صفرعلی خالدیان در این زمینه نوشته شده است. اما کتاب یا مقاله‌ی مستقل که با بحث مورد نظر هم‌خوانی داشته باشد، یافت نشد. بنابراین با توجه به ضرورت شناخت الگوهای مقاومت، ضرورت چنین پژوهشی مشخص می‌شود.

ﺗﺤﻘﻖ ﺣﺎﺿﺮ از ﻧﻈﺮ ﻧﻮع ﻫﺪف، ﺗﺤﻘﻘﻲ ﺎرﺑﺮدي است. از ﺳﻮي دﮕﺮ ﭼﻮن در اﻦ ﺗﺤﻘﻖ  به توصیف و مطالعه و تحلیل آن‌چه ﻫﺴﺖ، ﭘﺮداﺧﺘﻪ میﺷﻮد؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﻦ در روش اجرا، از نوع توصیفی_تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات و داده‌های تحقیق نیز از طریق مطالعات کتابخانه‌ای صورت گرفته است.

1. معناشناسی مقاومت

مقاومت مصدر باب مفاعله از ماده «قوم» است. ابن منظور قیام را در مقابل نشستن معنا می‌کند (ابن منظور، 1414ق، ج‏12: ص496). مصطفوی علاوه بر ذکر این معنا بیان می‌کند که این کلمه در امور مادی یا معنوی به کار می‌رود (مصطفوی، 1378، ج‏9: ص341). راغب قیام را به معنای به پا خواستن می‌داند. و انواعی برای آن ذکر می‌کند: به پا خواستن شخص به اختیار یا اجبار و یا به پا خواستن برای حفظ و نگهداری چیزی و یا به پا خواستن به قصد انجام کاری (راغب اصفهانی، 1412ق، ص690). معنای اخیر را ابن منظور نیز در ذیل توضیح این ماده در کتاب خود آورده است (ابن منظور، 1414ق، ج‏12: ص497). راغب هم چنین استقامت را به معنای ملتزم شدن انسان براى بودن در راه راست‏ بیان می‌کند (راغب اصفهانی، 1412ق، ص692). دهخدا مقاومت را به معنای ایستادگی، پایداری، نگهبانی و صیانت می‌داند (دهخدا، 1377، ج14: ص21302).

بررسی کتاب­های لغت نشان می‌دهد مقاومت به معنای ایستادگی و حراست از عقیده است و انسان مقاوم با توجه به موقعیت و شرایط تصمیم می‌گیرد چه راهی برای مقاومت انتخاب کند، بنابراین مقاومت یک اصل است که در شرایط مختلف در جلوه‌های گوناگون ظهور پیدا می‌کند.

2. ابراهیم(ع) الگوی مقاومت

حضرت ابراهیم(ع) دومین پیامبر اوالعزم الهی، در منطقه بابل بخشی از عراق امروز، مردم را به یکتاپرستی دعوت می‌کرد (طبری، 1387ق، ج‏1: ص233). نام ایشان در حدود 63 آیه و 25 سوره قرآن کریم آمده و یکی از سوره‌های قرآن کریم نیز به نام ایشان نام گذاری شده است. تنوع اتفاقات مسیر زندگی آن حضرت و درایت در استفاده از روش‌های مختلف مقاومت باعث شده حضرت ابراهیم(ع) بهترین اسوه و الگو در زمینه‌های مختلف مقاومت باشد تا آن جا که قرآن کریم که به صراحت ایشان را الگوی مؤمنان معرفی می­کند: «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ ...» (ممتحنه، 4)براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهيم ‏وجود داشت‏.

 تکرار و بازگویی برخی وقایع زندگی ایشان در قرآن کریم که کتاب هدایت و نجات بشر است، نشان از اهمیت فراوان مسیر زندگی ایشان دارد.

حضرت ابراهیم(ع) مدتی را در غار و به تنهایی سپری می‌کرده و در سنین نوجوانی به مبارزه پرداخته است. زیرا زمانی که مردم شکایت او را به نمرود می‌برند از او به عنوان "فتی" یاد می‌کنند و عرب این لفظ را زمانی به کار می‌برد که چیزی یا کسی کامل شود (مصطفوی، 1378، ج‏9: ص28)، بنابراین مشخص می‌شود که آن حضرت در جوانی و زمانی که به سن بلوغ رسیده بود حوادث و اتفاقات مبارزه با نمرود و آزر رقم خورده است.

    در ادامه لازم است جلوه‌های مقاومت حضرت ابراهیم(ع) در موقعیت‌های مختلف بررسی شود و سپس روش‌ها و اصول مقاومتی ایشان در شرایط مختلف برای حراست از ایمان و دعوت به یکتاپرستی تبیین گردد.

3. انواع مقاومت حضرت ابراهیم(ع)

در این­جا نخست انواع مقاومت حضرت را در شرایط و موقعیت­های مختلف به بحث می­نشینیم.

3-1. ایستادگی در برابر خانواده

حضرت ابراهیم(ع) برای پدر و مادر خود این­گونه دعا می‌کند: «رَبَّنَا اغْفِرْ لي‏ وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ» (ابراهیم، 41) «پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روزى که حساب برپا مى‌شود، بیامرز!» با توجه به این که استغفار حضرت ابراهیم(ع) در اواخر عمر ایشان، پس از برائتش از آزر بوده است، مشخص می‌شود که پدر و مادر ایشان مشرک نبوده‌اند، و آزر پدر حقیقی حضرت ابراهیم (ع) نمی‌باشد (طباطبایی، 1417ق، ج‏12: ص78). در تورات نیز از تارخ یا تارح به عنوان پدر ایشان نام برده شده است (سفر پیدایش، باب 11).

    اما آن چه در این میان جلب توجه می‌کند این است با وجود موحد بودن والدین حضرت ابراهیم(ع) نشانی از حمایت هیچ یک از آنان از فرزند خود در دعوت به یکتاپرستی به دست نمی‌آید. در نزدیکان خانوادگی حضرت ابراهیم(ع) جایگاه آزر بسیار ویژه است. در رابطه با نسبت حضرت ابراهیم(ع) با آزر اختلاف نظر وجود دارد که پدر او است يا عمويش يا جد مادريش، يا آن­كه مراد، رئيس و بزرگ فاميل است (مکارم، ج5: ص303)، که با توجه با آن چه پیشتر ذکر شد دیدگاه اخیر مردود است. در رابطه با آزر آن چه اهمیت دارد این است که طبق آیات قرآن حضرت ابراهیم(ع) برای آزر حرمت پدری قائل بوده است (مریم، 42_ 44).

    علاوه بر جایگاه آزر در خانواده حضرت ابراهیم(ع)، وی یکی از هفت مقرب دربار نمرود، ملقب به کوهبارین، (دینوری، 1368، ص32) و نگهبان بت خانه (ابن سعد، 1414ق، ج‏1: ص32)  و منجم او بوده است. و نمرود نیز به او اعتماد بسیار داشته است تا آن­جا که زمانی که به نمرود خبر می‌دهد مولودی به دنیا خواهد آمد که سلطنتش را هلاک می‌کند، نمرود طبق گفته او فرمان حکومتی صادر می‌کند تا مانع تولد آن مولود گردد (کلینی، 1429ق، ج‏15: ص809). هم چنین وی در جایگاه یک رهبر دینی نیز قرار داشته است چرا که وقتی حضرت ابراهیم(ع) مردم را از پرستش بت‌ها نهی می‌کند در جواب می‌گوید بت پرستی را آزر به ما آموخته است (یعقوبی، بی تا، ج‏1: ص23)؛ بنابراین آزر در جامعه جایگاهی مورد توجه و اثرگذار داشته است و مخالفت با آزر در حکم مخالفت با یک عالم دینی و مرجع بوده است.

برادران حضرت ابراهیم(ع) نیز با آزر همکاری داشته و به فروختن بت‌ها می‌پرداخته‌اند (طبری، 1387ق، ج1: ص237). بنابراین حضرت ابراهیم در دعوت مردم به یکتاپرستی در مقابل نمرود و آزر یار و یاوری نداشته است. با این حال با توکل بر خداوند در مسیر جلب رضایت خداوند، اصلاً از موضع خویش کوتاه نمی‌آید و با مقاومت در مقابل تهدید‌ها و فشارها می‌ایستد تا آن‌جا که آزر وی را از خانه طرد و حتی به سنگسار کردن تهدید می‌کند (طباطبایی، 1417ق، ج‏7: ص300) و این مسأله نقش به سزایی در برجسته شدن حضرت ابراهیم به عنوان الگوی مقاومت دارد.

3-2. مقاومت در برابر قوم و جامعه

نحوه‌ی استدلال و محاجه حضرت ابراهیم(ع) با قوم خود نشان دهنده ضعف فکری مردم آن زمان است. حضرت ابراهیم با درخواست و پرسش تلاش می‌کند آن‌ها را به فکر وادار کند. به عنوان نمونه زمانی که آزر او را برای فروش بت‌ها به بازار می‌فرستد، از مردم می‌پرسد: «قالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّون» )شعرا، 72- 73) «گفت: «آیا هنگامى که آن‌ها را مى‌خوانید صداى شما را مى‌شنوند؟! یا سود و زیانى به شما مى‌رسانند؟!» در کتاب­های تاریخ آمده است: چه کسی چیزی را که برای او سود و زیانی ندارد می‌خرد؟ (طبری، 1387ق، ج‏1: ص175) آيا آن­چه را خود مى‏تراشيد پرستش مى‏كنيد؟ (ابن اثیر، 1385ق، ج‏2: ص9) در پایان روز سر بت‌ها را زیر آب برده و با تمسخر بت­پرستان به بت‌ها می‌گوید: «آب بخور» (طبری، 1387ق، ج‏1: ص175؛ ابن اثیر، 1385ق، ج‏2: ص9).

«وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ» (انعام،80) «ولى قوم او[=ابراهیم]، با وى به گفتگو و ستیز پرداختند؛ گفت: «آیا درباره خدا با من گفتگو و ستیز مى‌کنید؟! در حالى که (خداوند با دلایل روشن)، مرا هدایت کرده؛ و من از آن­چه شما همتاى او قرار مى‌دهید، نمى‌ترسم (و زیانى به من نمى‌رسانند)؛ مگر پروردگارم چیزى را بخواهد. وسعت آگاهى پروردگارم همه چیز را در بر مى‌گیرد؛ آیا متذکّر (و بیدار) نمی‌شوید؟!»

انحطاط فکری مردم آن قدر شدید است که به جای اندکی تعقل و متذکر شدن در جواب حضرت ابراهیم(ع) او را از ترک پرستش بت‌ها می‌ترسانند (طباطبایی، 1417ق، ج‏7: ص270). یعنی اجتماع کاملا با حضرت ابراهیم مخالف است و ایشان به تنهایی و شجاعانه در مقابل آنان ایستادگی می­کند و به تناسب شرایط با صراحت به آن­ها پاسخ می­دهد.

 3-3. مقاومت در برابر حاکم زمان

شکستن بت‌ها و تنها گذاشتن بت بزرگ، حضرت ابراهیم(ع) را به دربار نمرود کشاند (ابن اثیر، 1385ق، ج1: ص94) استقامت حضرت ابراهیم(ع) در مقابل نمرود از بارزترین نمونه‌های مقاومت سیاسی است.

حاکم هر جامعه به دلیل جایگاهش مرکز توجه مردم است و با استفاده از قدرت خود می‌تواند قوانینی وضع کند که مردم را به کاری وادار کند یا بازدارد. بنابراین نگرش و طرز فکر حاکم جامعه بر رشد یا انحطاط جامعه اثر ویژه‌ای دارد. سرگذشت اقوام مختلف نشان می‌دهد، سلاطین مستکبر با سوء استفاده از موقعیت خود و عوام فریبی مستبدانه ادعای خدایی کرده‌اند و مردم را به استضعاف فکری و عقلی کشانده‌اند. چنین مستکبرانی رو آوردن به حق را بر نمی‌تابند.

«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذي حَاجَّ إِبْراهيمَ في‏ رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّيَ الَّذي يُحْيي‏ وَ يُميتُ قالَ أَنَا أُحْيي‏ وَ أُميتُ قالَ إِبْراهيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتي‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذي كَفَرَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ» (بقره، 258) «آيا نديدى (و آگاهى ندارى از) كسى [نمرود] كه با ابراهيم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو كرد؟ زيرا خداوند به او حكومت داده بود (و بر اثر كمى ظرفيت، از باده غرور سرمست شده بود) هنگامى كه ابراهيم گفت: «خداى من آن كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند.» او گفت: «من نيز زنده مى‏كنم و مى‏ميرانم!» (و براى اثبات اين كار و مشتبه ساختن بر مردم دستور داد دو زندانى را حاضر كردند، فرمان آزادى يكى و قتل ديگرى را داد) ابراهيم گفت: «خداوند، خورشيد را از افق مشرق مى‏آورد (اگر راست مى‏گويى كه حاكم بر جهان هستى تويى،) خورشيد را از مغرب بياور!» (در اينجا) آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمى‏كند.»

چنان چه نمرود از پاسخ ابراهیم(ع) و استدلال‌های منطقی و عقل گرایانه‌ی آن حضرت که او را مبهوت و مغلوب می­کند بسیار خشمگین شده و فرمان داد آن جناب را به زندان بیفکنند و پس از مدتی نیز به آتش افکند.

  اما حضرت ابراهیم(ع) در مقابل همه این حوادث و تهدیدها مقاومت می‌کند. وقتی نمرود می‌بیند که آن حضرت از آتش، سالم بیرون آمد، بیان می­کند که می­خواهد برای خدای ابراهیم(ع) قربانی کند. و وقتی آن جناب به او خطاب می‌کند که تا زمانی که ایمان نیاورده‌ای قربانی کردن فایده‌ای ندارد، نمرود پاسخ می­دهد در این صورت سلطنت و حکومتم بر باد خواهد رفت و تحمل چنین چیزی را ندارم (ابن اثیر، 1385ق، ج1: ص99).

مقاومت حضرت ابراهیم(ع) نمرود را بر آن می‌دارد تا بنا بر حدیثی از حضرت علی(ع) برای دیدن ملکوت آسمان‌ها (جزائری، ص197) یا بنابر گفته ابن اثیر در جستجوی خدای ابراهیم(ع) (ابن اثیر، 1385ق، ج‏1: ص115( به آسمان برود.

گرچه نمرود هرگز ایمان نیاورد و در نهایت نیز با کوچک­ترین سپاه خداوند از بین رفت اما حضرت ابراهیم(ع) امید خود را از دست نداده و بر طبق رضای خداوند به مقاومت خود ادامه داد.

4. شیوه­های مقاومت حضرت ابراهیم(ع)

حضرت ابراهیم با توجه به شرایط مختلف، روش­هایی را برای مقاومت پیش گرفته­اند که در ادامه بررسی خواهد شد.

4-1. ادب و محبت و دل­سوزی حضرت ابراهیم(ع) نسبت به مخالفان

پیش­تر گفته شد حضرت ابراهیم(ع) برای آزر حرمت پدری قائل است. ایشان در مناظره‌ای که با آزر دارد با گفتاری نرم و محبت آمیز با او صحبت می‌کند و او را با لفظ « َیا أَبَتِ» مورد خطاب قرار می‌دهد. خداوند در قرآن می­فرماید: «إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَأَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَ لَا يُبْصِرُ وَ لَا يُغْنىِ عَنكَ شَيْـًا يَأَبَتِ إِنّىِ قَدْ جَاءَنىِ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنىِ أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا يَأَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ  إِنَّ الشَّيْطَانَ كاَنَ لِلرَّحْمَانِ عَصِيًّا يَأَبَتِ إِنّىِ أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَانِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَنِ وَلِيًّا» (مریم، 42-43) «هنگامى که به پدرش گفت: «اى پدر! چرا چیزى را مى‌پرستى که نه مى‌شنود، و نه مى‌بیند، و نه هیچ نیازى را از تو برطرف مى‌سازد؟! اى پدر! دانشى براى من آمده که براى تو نیامده است؛ بنابراین از من پیروى کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم.»

حضرت ابراهیم(ع) به دور از امر و نهی، سعی می‌کند با پرسیدن سؤال او را به تفکر و تعقل وا دارد و سپس با نگرانی و محبت، آزر را برای عاقبت راهی که در پیش گرفته انذار می‌دهد. با این حال با عکس العمل شدید آزر مواجه می‌شود که او را تهدید به سنگسار می‌کند و از خود می‌راند. «قَالَ أَ رَاغِبٌ أَنتَ عَنْ ءَالِهَتىِ يَإِبْرَاهِيمُ  لَئنِ لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنىِ مَلِيًّا» (مریم، 46) «گفت: «اى ابراهیم! آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟! اگر(از این کار) دست برندارى، تو را سنگسار مى کنم. و براى مدتى طولانى از من دور شو!» باز هم بر او سلام می‌فرستد و وعده می‌دهد که به زودی از خداوند برایش طلب آمرزش می‌کند. «قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبّىِ» ‏(مریم، 47) «(ابراهیم) گفت: «سلام بر تو! من بزودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى‌طلبم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است».»

او با گفتار نرم و مؤدبانه موضع خویش را اعلام می‌کند. «وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُواْ رَبىّ‏...» (مریم، 48) «و از شما، و آن­چه غیر خدا مى‌خوانید، کناره گیرى مى‌کنم و پروردگارم را مى‌خوانم...»

ماجرای وساطت حضرت ابراهیم(ع) برای برطرف شدن عذاب از قوم لوط نیز نمونه دیگری از محبت و دل­سوزی ایشان نسبت به مردم گنهکار است. خداوند در قرآن پس از بیان آن چه بین لوط(ع) و فرستادگان، گذشته (هود، 69-74) حضرت ابراهیم(ع) را به وصفی عظیم توصیف می‌کند و می‌فرماید: «إِنَّ إِبْراهيمَ لَأَوَّاهٌ مُنيبٌ» (هود، 75) «چرا که ابراهیم، بردبار و دل­سوز و همواره رجوع کننده (به سوى خدا) بود.» لفظ "حَليمٌ" یعنی کسی که به علت‌های مختلفی ممکن است عصبانی شود اما صبر می‌کند (سید قطب، 1412ق، ج‏4: ص1913). و در عقوبت دشمن عجله نمی‌کند. و "أَوَّاهٌ" یعنی از شدت ناراحتی به خاطر گمراهی و هلاکت مردم بسیار آه می‌کشید و "منیب" بود یعنی در نجات انسان به خداى تعالى رجوع مى‏كرد و متوسل مى‏شد (طباطبایی، 1417ق، ج‏10: ص327).  بنابراین گرچه حضرت ابراهیم(ع) از رفتار قوم لوط ناراحت بود اما به جهت شفقت و محبتی که به مردم داشت امیدوار بود که شاید هدایت شوند.

4-2. صراحت و شجاعت در اعلام موضع و عقیده خود

 «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ ...» (ممتحنه، 4) «براى شما سرمشق نیکویى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آن­چه غیر از خدا مى‌پرستید بیزاریم؛ ما نسبت به شما کافریم؛ و میان ما و شما دشمنى و کینه آشکار شده است؛ تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید...» خداوند متعال در این آیه شجاعت و صراحت در بیان حضرت ابراهیم(ع) را پس از معرفی ایشان به عنوان الگو، بیان می‌کند. یعنی آن­چه حضرت ابراهیم(ع) را الگوی برجسته مقاومت ساخته صراحت بیان و شجاعت در اعلام موضع است. ایشان در این جمله در سه موضع در برابر مشرکان، مقاومت و پایداری می‌ورزند: اول مخالفت عملى با شرك آنان، دوم عداوت قلبى با ايشان و سوم استمرار اين وضع ما دام كه بر شرك خود باقى‏اند. مگر اين­كه دست از شرك برداشته، به خداى واحد ايمان آورند (طباطبایی، 1417ق، ج‏19: ص230).

«قَالَ أَ رَاغِبٌ أَنتَ عَنْ ءَالِهَتىِ يَإِبْرَاهِيمُ  لَئنِ لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ  وَ اهْجُرْنىِ مَلِيًّا قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ  سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبّىِ إِنَّهُ كاَنَ بىِ حَفِيًّا وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُواْ رَبّى ِعَسىَ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبّى ِشَقِيًّا» (مریم، 46-48)

«گفت: «اى ابراهیم! آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟! اگر (از این کار) دست برندارى، تو را سنگسار مى‌کنم. و براى مدتى طولانى از من دور شو!» (ابراهیم) گفت: «سلام بر تو! من بزودى از پروردگارم براى تو آمرزش مى‌طلبم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است. و از شما، و آنچه غیر خدا مىخوانید، کناره گیرى مىکنم؛ و پروردگارم را مى‌خوانم؛ و امیدوارم در خواندن پروردگارم محروم و بى پاسخ نمانم!»

این آیات بیان کننده نمونه دیگر شجاعت حضرت ابراهیم(ع) در نترسیدن او در مقابل تهدید‌های آزر است. زمانی که آزر ایشان را تهدید به سنگسار کردن می‌کند، ایشان هیچ ضعفی از خود نشان نمی‌دهد نه می‌ترسد و نه خشمگین می‌شود و به صراحت اعلام می‌کند که از آزر و قومش و آن چه می‌پرستند کناره‌گیری خواهد کرد.

اعلام برائت ابراهیم(ع) از بت پرستان و بت‌هایشان در چند آیه از قرآن تکرار شده است:

«وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ لِأَبيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّني‏ بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ» (زخرف، 26) «و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم به پدرش[= عمویش آزر] و قومش گفت: «من از آنچه شما مى‌پرستید بیزارم».»

«فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَري‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ» (انعام، 78) «و هنگامى که خورشید را دید (که سینه افق را) مى‌شکافت، گفت: «این پروردگار من است این (که از همه) بزرگتر است؟!» امّا هنگامى که غروب کرد، گفت: «اى قوم من! به یقین من از آنچه همتاى خدا قرار مى‌دهید، بیزارم».»

مطلب دیگری که شجاعت حضرت ابراهیم را می­رساند این است که خداوند در آیات سوره ممتحنه، همراهانی را برای حضرت ابراهیم برمی‌شمارد، لکن آیات اخیر حاکی از آن است که حضرت ابراهیم یک تنه در مقابل همه‌ تهدید‌ها مقاومت می‌کند.

4-3. صداقت

خداوند قبل از بیان گفتگوی حضرت ابراهیم(ع) از او به عنوان پیامبر صدیق یاد می‌کند و می‌فرماید: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا» (مريم، 41) «در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او پیامبرى بسیار راستگو بود.»

لفظ "صديق" صيغه مبالغه از صدق و به معنى كسى است كه بسيار راستگو است. معنای بالای صدق آن است که قول و گفتار نیز بر هم منطبق باشد (راغب، 1412ق،ص 479). ابراهیم(ع) در راه اعتلای توحید در آن محیط که همه بت‏پرست بودند منادی توحید بود؛ لذا با عقاید آزر و مردم و نمرود مبارزه کرد و بر آن­چه مى‏گفت با وجود آن که تهدید به قتل و رانده شدن از خانواده و در دل آتش رفتن شد؛ مقاومت و ايستادگى مى‏نمود و خداوند به پاداش اين استقامت، اسحاق(ع) و اسماعیل(ع) را به او ارزانى داشت (طباطبایی، 1417ق، ج‏14: ص56). شاید بارزترین جلوه صدیق بودن حضرت ابراهیم(ع) در ماجرای ذبح فرزندش اسماعیل(ع) باشد که صدق عمل را در دعوت لسانی به توحید ثابت نمود و به آن جا رسید که خداوند با سنت قرار دادن این کار ابراهیم(ع) بندگان خود را به پیروی از الگوی مقاومت وا می‌دارد.

4-4. دعا و استمداد از خداوند

افرادی که در راه حق گام برمی‌دارند در همه حال توکلشان بر خداست و از او یاری می‌خواهند. حضرت ابراهیم(ع)  نیز چنان­چه ذکر شد در جامعه‌ای دعوت خود را اعلام می‌کند که یکپارچه بت­پرست بودند. لذا حضرت ابراهیم با اتکای کامل به خداوند متعال در این مسیر مقاومت می‌کند و نصرت و یاری را از خداوند می‌خواهد. خداوند متعال در آیات متعددی دعاها و مناجات‌های حضرت ابراهیم را ذکر می‌کند، از جمله زمانی که عداوت و دشمنی قوم ابراهیم با او شدت یافت:

«... رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ» (ممتحنه، 4) «... پروردگارا! ما بر تو توکّل کردیم و به سوى تو بازگشتیم، و بازگشت همه بسوى توست.»

«رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذينَ كَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» (ممتحنه، 5) «پروردگارا! ما را وسیله آزمایش کافران قرار مده، و ما را ببخش، اى پروردگار ما که تو توانا و حکیمى.»

هم­چنین زمانی که هاجر و اسماعیل را در سرزمین مکه می‌گذارد برای آنان به درگاه خداوند چنین دعا می‌کند: «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ» (ابراهيم، 37) «پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى‌آب و علفى، در کنار خانه‌اى که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دل‌هاى گروهى از مردم را متوجّه آنها ساز؛ و از ثمرات به آن‌ها روزى ده؛ شاید آنان شکر تو را به جاى آورند.»

«رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفي‏ وَ ما نُعْلِنُ وَ ما يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ» (ابراهيم، 38) «پروردگارا! تو آن­چه را که پنهان کرده و یا آشکار مى‌سازیم، مى‌دانى؛ و چیزى در زمین و آسمان بر خدا پنهان نیست.»

«رَبِّ اجْعَلْني‏ مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ» (ابراهيم، 40) «پروردگارا! مرا بر پادارنده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نیز چنین فرما)، پروردگارا! دعاى مرا بپذیر.»

در پایان دعا نیز حضرت ابراهیم از خداوند می‌خواهد که خودش و نسلش از برپا دارندگان نماز باشند. این مطلب نشان از شوق حضرت ابراهیم برای فراگیر شدن حق در همه‌ی زمان‌ها دارد، و از خداوند می‌خواهد که نسلش نیز در مسیر حق نه تنها ثابت قدم باشند بلکه از برپادارندگان شعائر خداوند مانند نماز باشند.

4-5. بهره مندی از علم الهی در احتجاج با مشرکان

جامعه­ای که حضرت ابراهیم7 آن­ها را دعوت به یکتاپرستی می‌کند همگی بت­پرست بودند. به علاوه بزرگ­تر خانواده یعنی آزر که حضرت ابراهیم7 برای او حرمت پدری قائل است نیز از دعوت کنندگان به بت­پرستی است، با این حال مشاهده می‌شود بخش مهمی از دعوت حضرت ابراهیم7 احتجاجات پیروزمندانه آن حضرت با آزر، نمرود، بت­پرستان و ستاره پرستان است.

«وَ تِلْكَ حُجَّتُنَا ءَاتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلىَ‏ قَوْمِهِ  نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ  إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ» (انعام، 83) «اين­ها دلايل ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم! درجات هر كس را بخواهيم (و شايسته بدانيم،) بالا مى‏بريم پروردگار تو، حكيم و داناست.»

 این آیه بیان می‌کند حجتی که ابراهیم7 در مقابل قوم بیان می‌کند موهبتی است که خداوند به او داده است. با به کار بردن لفظ "تِلْكَ" آن حجت را بزرگ و محترم و قاطع می‌شمارد (طباطبایی1417ق، ج‏7: ص204). در انتهای آیه خداوند علم و حکمت خود را یادآور می‌شود، بدان معنا که خداوند همه امورش از حکمت است. در جامعه‌ای که وصفش گفته شد، قطعا فرستاده‌اش را با علم متناسب با همان جامعه برای هدایت و رستگاری مردم می‌فرستد و اسباب نصرت او را فراهم می‌کند.

4-6. اطاعت از امر پروردگار

پس از تولد حضرت اسماعیل7 خداوند به حضرت ابراهیم7 وحی کرد که هاجر و اسماعیل7 را از شام به مکه ببرد و همسر و فرزندش را آن جا نهاده و خود به سرزمین شام بازگردد، حضرت ابراهیم7 بی­درنگ از فرمان الهی اطاعت نمود (قمی، 1404ق، ج‏1: ص60)، و پس از رساندن آن‌ها و پیش از ترکشان به درگاه الهی برایشان چنین دعا می‌کند: «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي‏ بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ» (ابراهيم، 37) «پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى‌آب و علفى، در کنار خانه‌اى که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپا دارند؛ تو دل‌هاى گروهى از مردم را متوجّه آنها ساز؛ و از ثمرات به آن‌ها روزى ده؛ شاید آنان شکر تو را به جاى آورند.»

بارزترین لحظات اطاعت حضرت ابراهیم7 از خداوند در داستان ذبح اسماعیل7 متجلی می‌شود. زمانی که خداوند حضرت ابراهیم7 را چنین مورد خطاب قرار می‌دهد: «وَ نَادَيْنَاهُ أَن يَإِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّءْيَا إِنَّا كَذَالِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَاذَا لَهُوَ الْبَلَؤُاْ الْمُبِينُ» «وَ فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» (صافات، 104107) «او را ندا دادیم که: «اى ابراهیم!  آن رویا را تحقق بخشیدى (و آماده قربانى فرزند شدى).» ما این گونه، نیکوکاران را پاداش مى‌دهیم. به یقین این همان امتحان آشکار است. ما قربانى عظیمى را فداى او کردیم.»

در حقیقت زمانی که حضرت ابراهیم7 تیغ را برگردن فرزندش گذاشته، عزیزترین چیزی را که در دنیا دارد در نهایت تسلیم و رضا برای خداوند قربانی کرده است، حقیقت فدا کردن همان بود که ابراهیم7با تمام وجود در آرامش و طمأنینه به اجرای امر پروردگارش همت کرد (سید قطب، 1412ق، ج‏5: ص2996).

خداوند متعال نیز کار او را بی­اجر نمی‌گذارد. "فَدَيْنَا" از ماده "فدا" یعنی چیزی را به جای چیز دیگر بیابد و ضرر را از شیء اول برطرف کند که منظور همان قوچی است که خداوند فرستاد تا حضرت ابراهیم7 قربانی کند (طبرسی، 1372ش، ج‏21: ص29). قربانی کردن سنتی است که از حضرت ابراهیم7 به یادگار مانده است و هم چون چراغی حقیقت ایمان را نشان می‌دهد (سید قطب، 1412ق، ج‏5: ص2996).

نتیجه

حضرت ابراهیم(ع) از پیامبران بزرگ الهی است که در زندگی با مشکلات و تهدیدهای مختلفی روبرو می‌شود و همه را با توکل بر خدا و ایستادگی و مقاومت پشت سر می‌گذارد.

آن حضرت به عنوان الگوی ایستادگی و مقاومت در عرصه‌های مختلف به روش‌های مختلف و گوناگون در مقابل مشکلات و تهدیدها ایستادگی می‌کند. در مقابل آزر با نهایت ادب و محبت سخن می‌گوید تا او را به تعقل وا دارد که با تهدید آزر به سنگسار شدن روبرو می­شود.

در عرصه سیاسی در مقابل نمرود ایستادگی می‌کند و با استدلال­های خود موفق می‌شود نمرود را حیرت زده کند و نمرود پس از مغلوب شدن او را به آتش می­اندازد. در برخورد با قوم خویش نیز تلاش می­کند با استدلال آن­ها را به یکتاپرستی دعوت کند.

ادب و محبت و دل­سوزی نسبت به مخالفان، صراحت و شجاعت در اعلام موضع و عقیده خود، صداقت و راست­گویی، دعا و استمداد از خداوند، بهره­مندی از علم الهی، اطاعت از امر پروردگار در احتجاج با مشرکان اصول مقاومتی است که این پیامبر اولوالعزم اتخاذ می‌کند، و در نهایت به عنوان بارزترین الگوی مقاومت در قرآن معرفی می‌گردد.

کتاب­نامه

قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.

دینوری، ابوحنيفه احمد بن داود؛ الأخبار الطوال، تحقيق عبدالمنعم عامر، مراجعه جمال الدين شيال، قم، انتشارات رضى، 1368.

ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، چاپ سوم، بيروت، دار الفکر، 1414ق.

ابن اثير، عز الدين ابو الحسن على بن ابى الكرم؛ الكامل في التاريخ، بيروت، دار صادر- دار بيروت، 1385ق.

جزائرى، نعمت الله بن عبدالله؛ داستان پيامبران يا قصه‏هاي قرآن از آدم (ع) تا خاتمn، چاپ اول، تهران، انتشارات هاد، 1380.

ساقی، ابوالفضل؛ ترجمه فارسی تورات، ویرایش دوم، تهران، سایت جامع پژوهش­های حقوق و ادیان، 1398.

سید قطب، ابراهیم شاذلی؛ فی ظلال القرآن، چاپ هفدهم، بیروت قاهره، دارالشروق، 1412ق.

ابن سعد، محمد؛ الطبقات الكبرى، تحقيق محمد بن صامل سلمى، چاپ پنجم، طائف، صديق، 1414ق.

مصطفوى، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، چاپ اول، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368.

راغب اصفهانى، حسين بن محمد؛ مفردات ألفاظ القرآن، چاپ اول، بيروت - دمشق، دار القلم- دار الشامیة، 1412ق.

دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه‌ی دهخدا، چاپ دوم،  تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه، 1377.

طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372.

طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق.

طبری، ابو جعفر محمد بن جرير؛ تاريخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، تحقيق ابراهيم، محمد ابوالفضل، چاپ دوم، بيروت، دار التراث، 1387ق.

كلينى، محمد بن يعقوب؛ كافي، چاپ اول، قم، دار الحديث، ‏1429ق.

قمى، على بن ابراهيم؛ تفسير القمي، چاپ سوم، قم، دار الکتاب، 1404ق.

يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب بن جعفر بن وهب؛ تاريخ اليعقوبى، بيروت، انتشارات دار صادر، بى تا.

مقالات مشابه